وقتی مشتری می گوید 👈 پول ندارم

🔹افراد زیادی هستند که با این بهانه از شما خرید نمی کنند و معمولا فروشندگانی که تجربه کافی نداشته باشند ، در مقابل این بهانه سر تسلیم فرود آورده و از ادامه روند فروش صرفنظر می کنند .

پول ندارم
🔹🔹اما آیا واقعا این دلیل ، درست و صادقانه است ؟
🔹🔹آیا واقعا مشتری پول ندارد که از شما خرید نکرده است ؟

پل طلایی، قانون مذاکره

‍ 🚦قانون "پل طلایی" 🚦


اگر کسی در مذاکره به شما دروغ گفت و شما متوجه شدید که او دروغ می‌گوید، نباید این مسئله را مطرح کنید. در مذاکره مفهومی داریم به نام «پل طلایی».
این مفهوم که یک قانون خیلی قدیمی ‌چینی است، می‌گوید اگر دشمن به شما حمله کرد و از پلی بر روی رودخانه‌ای گذشت، پل پشت سرش را خراب نکنید؛ چون وقتی دشمن بداند دیگر راه برگشتی ندارد، انرژی و تلاشش برای شکست دادن شما مضاعف خواهد شد. در عوض بروید و پل پشت سرش را از طلا بسازید تا اگر خواست عقب‌نشینی کند، احساس کند که روی این پل طلایی، حتی عقب‌نشینی هم افتخار است.
پس ما، نه تنها نباید طرف مذاکره‌مان را ضایع کنیم، بلکه حتی موظف هستیم کمک کنیم که او خطایش را به شیوه آبرومندانه‌ای بپوشاند و عقب‌نشینی کند. در این صورت، رابطه قابل‌ ترمیم خواهد بود.


یک بازی ویدئویی برای کنار آمدن با غم و سوگ

داستانی از موفقیت، داستانی از عشق، ایمان، تردید و امید؛ سخنرانی تد (TED) در رابطه با یک بازی موفق ویدئویی برای کنار آمدن با غم و سوگ... وقتی داشتم به صحبت کردنش گوش می دادم علاوه بر این که مجذوب تکنولوژی ترجمه اتوماتیک و هوش مصنوعی آن شدم که مدتی قبل توسط ماکروسافت منتشر شده بود، اشک هم در چشمانم حلقه زد...

وقتی تومور مغزیِ کم‌یابِ پسر کوچک اِمی گرین تشخیص داده شد، او برای دیگر فرزندانش داستان شبی ساخت تا به آن‌ها درباره‌ی سرطان بیاموزد. آن‌چه که حاصل شد یک بازی ویدئویی بود، «آن اژدها، سرطان»، که بازیکنان را درگیر سفری می‌کند که نمی‌توانند در آن پیروز شوند. در این صحبت زیبا درباره‌ی کنار آمدن با از دست دادن، گرین شادی و بازی را با این تراژدی پیوند می‌زند. او می‌گوید: «ما بازی ساختیم که بازی کردنش سخت است، زیرا سخت‌ترین لحظات زندگی، ٖبیشتر از هر هدفی که بتوانیم به آن دست پیدا کنیم، ما را تغییر می‌دهد.»

داستان مشتری مداری...

🖋🖋 #داستان مشتری مداری...

📌چند روز پیش به یک ساعت فروشی رفتم چون قسمتی از ساعت مچی ام را گم کرده بودم. وقتی مشکل را توضیح دادم، صاحب مغازه گفت که فکر می کند یکی از آن ها را داشته باشد و آن را پیدا کرد، به ساعتم وصل کرد و هیچ پولی هم از من نگرفت.

✅ حالا فکر میکنید الان اگر من بخواهم یک ساعت جدید بخرم کجا می روم؟!
و یا به چند نفر این داستان را تعریف کرده باشم و آدرس ساعت فروشی را داده باشم خوب است؟!

در محصولات نرم افزاری چگونه می توانیم با برنامه ریزی خدماتی ارائه دهیم که مشتری ما را به دیگران پیشنهاد دهد؟