به دنیا آوردن یا به دنیا برگشتن؟!

عرض سلام و ادب خدمت همه رفقای قدیمی و جدید! همه ما این جمله کلیشه‌ای رو پارها شنیده‌ایم که: "کاش بچه می می ماندیم" بعضی‌ها اینکه از دنیا هیچ درکی نداشتند رو دوست دارند...

 

و خیال راحت رو و بعضی‌ها هم‌دلشان برای ارزش هاشون تنگ‌شده! ارزش‌هایی که مثل این وبلاگ سال‌هاست خاک خورده و شاید وقت شه دستی به سر و روش بکشیم و دوباره زنده شون کنیم!

خاک زدایی از خودمان، محصولاتمان!

بچه که بودم وقتی می‌رفتم بهشت‌زهرا سعی می‌کردم روی قبرها پا نزارم، اگر پا میگذاشتم، کلی براشون صلوات می‌فرستادم! می دونی ما بچگیامون حتی دلمون نمی‌آمد روی قبر مرده‌ها پا بزاریم... چی شده که بزرگ شدیم و این‌قدر راحت روی زنده‌ها و احساساتشان پا می‌گذاریم؟!

دیشب داشتم فکر می‌کردم که اولین نوشته جدید که قرار خاک رو از روی وبلاگ برداره رو با چه موضوعی شروع کنم. دیدم که هرکسی توی دنیا داره سعی می کنه یه کاری ساده کنه، راحت کنه. حداقل توی دنیا استارتاپ این متداوله! خود ما هم توی سایت حسین اصلانی دات کام سعی می‌کنیم به دیگران یاد بدیم که چطور کارها را ساده‌تر انجام بدند. با خودم فکر می‌کردم که شاید لازم باشه یکی دست بکار بشه و دوباره بعضی از کارها رو دشوار کنه! شاید نیاز به سقراط دیگه ای داریم که تلاش خودش را صرف پیدا کردن دشواری‌ها کنه. 

 

اندیشه‌های تاریخی!

گذشته هیچ‌وقت یک منظومه تمام‌شده نبوده و نیست! هرلحظه همه ما سرگرم بازسازی گذشته هستیم. اینکه که بوده‌ایم، از کجا شروع کرده‌ایم والان کجا هستیم و کجا می‌رویم و... . این بازسازی گذشته در هیچ زمینه‌ای به‌اندازه موضوع نرم و شکل‌پذیر "تاریخ اندیشه‌ها" مصداق ندارد. اندیشه‌های کارآفرینان، رجال سیاسی، بنیان‌گذاران، مدیران محصول و... . فرقی نمی‌کند. 

 

نیازی نیست بچه‌ای را به دنیا بیاوری

نیازی نیست بچه‌ای را به دنیا بیاورید! گاهی بهتر است بچه‌ای را به دنیا برگردانی و این به‌مراتب خیلی سخت‌تر است تا به دنیا آوردن. محصولاتی که ما طراحان محصول خلق می‌کنیم، بچه‌های ما هستند! این جمله را تقریباً در تمامی کلاس‌هایم می‌گویم. شباهت خیلی زیاد است! گاهی دوست داریم بچه ما مهندس شود ولی متوجه می‌شویم در موسیقی استعداد بهتری دارد. دقیقاً مثل وقتی‌که محصولمان را با محوریت یک فیچر به بازار عرضه می‌کنیم و متوجه می‌شویم مردم به خاطر یک فیچر دیگراست که مردم از محصول ما استفاده می‌کنند!

خلق محصولات جدید سخت نیست! اما توسعه دادن، پرورش دادن و به دنیا برگرداندن محصولاتی که شاید دیگر از آن‌ها نامی نیست، یا مجالی برای رشد نداشته‌اند و استعدادشان مخفی مانده، کاری به‌مراتب دشوارتر است!...

تله بقا در مدیریت

تله مدیریتی بقا

من شخصا عاشق ریدیزاین هستم. عاشق لحظه‌ای که خیلی‌ها نمی‌دانند از کجا شروع کنند و من جسورانه می‌گویم ازاینجا... و خودشناسی کودک یک سازمان را شروع می‌کنم تا به خودآگاهی برسد و مجال رشد پیدا کند. در مدیریت تله‌ای داریم به نام تله بقا. یعنی زمانی که مدیر کاملاً واکنشگر می‌شود. هرروز به محل کار می‌رود تا با مشکل روزانه دست‌وپنجه نرم کند. به کارمندان پاسخ دهد. با مشتری سروکله بزند و ایرادات را برطرف کند. مدیرانی که در چنین تله‌ای گرفتار می‌شوند مثل کسانی که در کویر گیرکرده‌اند فقط به دور خودشان می‌چرخند. کسب‌وکار آن‌ها هیچ‌وقت رشد نمی‌کند. چون اصلاً فرصت برنامه‌ریزی، و طراحی استراتژی و استراحت مناسب و... را پیدا نمی‌کنند... خسته می‌شوند و فقط برای بقا کسب‌وکار می‌جنگند...

تله بقا یک تله ذهنی است. مدیران محصول باید آن را خوب بشناسند. باید بتوانند با مداخله صحیح و به‌موقع والدین کودک را از سردرگمی نجات دهند تا درنهایت کودک نجات پیدا کند...

شاید وقت آن شده که باهم شروع کنیم به تمیز کردن خاک‌های روی اندیشه‌های تاریخی خودمان. شاید وقت آن است که استعدادهای تازه محصولاتمان را کشف کنیم و دوباره با جسارت تمام‌بهای چیزهایی که می‌خواهیم را بپردازیم و برای وضعیتی که در آن گرفتارشده‌ایم و دست‌وپا می‌زنیم کاری کنیم. حداقل من که این‌طوری احساس می‌کنم. 6 سال محصولات مختلف را بازآفرینی کردم والان وقت بازآفرینی فرضیه‌ها، تحقیق‌ها، آزمایش‌ها و تجربه‌های خودم هست که در روزنوشت‌ها آن‌ها را با شما به اشتراک می‌گذارم.

منتظر نظرات گرم شما عزیزان هستم!

در مقاله بعدی قرار است راجع به آن چیزی که ما را از خودمان می‌گیرد و در سازمان باعث می‌شود جسارت ما به‌عنوان یک کارآفرین فروبریزد با شما صحبت کنم.

 

(اگر در لحن، یا متن نوشته خطایی بود به من اطلاع دهید! خیلی وقت است ننوشته ام و به طبع خیلی چیز ها فراموشم شده. اما سعی می کنم به مرور خطا های خودم را اصلاح کنم.)

 

حسین اصلانی

حسین اصلانی

حسین اصلانی؛ رئیس سابق هیئت مدیره آرپینا
مدیرمحصول؛ پژوهشگر؛ مترجم و سخنران

نظر (۱)

wave
  • صدیق

    صدیق

    ۹ بهمن ۰۰، ۱۱:۱۶

    سلام سلام

    امیدوارم وبلاگتون رو  هرچه زودتر خونه تکونی کنید برای یه شروع دوباره در  آغاز قرن جدید.من در حال یادگیری دوره ui/uxشما هستم.یهویی بعد گرفتن مدرک پی اچ دی تو رشته تخصصیم  احساس کردم دلم نمیخواد تو اون فیلد استاد بشم دلم میخواد از کاراموزی شروع کنم و یه یو ای یو ایکس کار حرفه ای باشم .نمیدونم شانس موفقیتم تو شهرستان چطوره ولی امید دارم به اینکه شور و اشتیاق از دست رفته ام تو این فیلد جدید بهم برگرده.

  • صدیق

    حسین اصلانی

    ۲۴ مرداد ۰۱، ۰۰:۲۴

    سلام، امیدوارم خوب باشی

    داریم خونه تکونی میکنیم. من دانشجوهای زیادی داشتم که در شهرستان کار ریموت خیلی خوب گرفتن، جابین جا رو بررسی کن.
    دریبل رو دریاب، اتود بزن

ارسال نظر

wave
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ESC را فشار دهید تا بسته شود