معاون یه بنده خدا گفته: باید هزینه اتوبوس‌ زائران اربعین را دو برابر کنیم!!!

به نقل از کانال تلگرامی دلنوشته های یک طلبه :

معاون یه بنده خدا گفته: باید هزینه اتوبوس‌ زائران اربعین را دو برابر کنیم.

 وی همچنین افزوده: به امید خدا طرحی داریم که اربعین امسال زائرین عزیز غذای موکب ها را هم باید خریداری کنند. البته طرف عراقی راضی نمی‌شود اما ما همچنان به تلاشمان ادامه میدیم😬

👈 میگم: نصف شاهان بنی عباس، وقتی عشق و علاقه مردم به زیارت امام حسین را دیدند، کوتاه اومدند و حتی یکی دوتاشون شروع به ساخت و ساز عتبات کردند و مسافرخونه زوار و ....
این از شاهان بنی عباس!

⛔️ حالا یکی بگه تا ما هم بدونیم این جناب معاون و بقیه رفقاش، با خودشون و با ملت عاشق امام حسین، چند چندند؟!

مگه از نظر آقای روحانی و دولت محترمشون، مردم نباید از کربلا، درس مذاکره بگیرند؟!

خب چرا درس مذاکره اینقدر گرونه؟

ماجرای من و شاگردام و زیپ شلوار !!!

توی راه حرکت به مدرسه بودم فکر می کردم امروز برای بچه ها چی بگم و چطور درس را شروع کنم. گوشیم را بیرون آوردم و شروع به چک کردن تلگرام کردم که یک پیام توی یکی از کانال های روانشناسی نظرم جلب کرد. نوشته بود که یکی از اساتید جامعه شناسی روز اولی که می خواسته کلاس را شروع کنه، بعد از ورود کامل دانشجو ها وارد کلاس میشه و یه سلام معمولی می کنه و روی صندلی می نشینه.

بدون هیچ مقدمه ایی از بچه ها می پرسه، اگر توی خیابان داشتید راه می رفتید و یکی بهتون بگه زیپ شلوارتون بازه، چیکار می کنید؟
(یکی دو نفر خندیند و بقیه گفتند خب نگاه می کنیم اگر باز بود می بندیمش)

استاد ادامه داد: اگر باز یک نفر دیگر هم به شما گفت زیپ شلوارتون بازه چی؟ اگر توی اون مسیر 6-7 نفر همین را گفتند و شما مطمئن بودید زیپ شلوارتون بسته است چیکار میکنید؟

(همه ساکت بودند و منتظر که ببیند استاد چی می خواهد بگه!)

اگر از نفر هفتم به بعد دیگه نگفتند زیپ شلورتون بازه فقط نگاهی به زیپ شلوار شما کردند و لبخنی زدند و رفتند چی؟

(پچ پچ ها شروع شد. خب شک می کنیم و دوباره چک می کنیم.)


اگر 7-8 نفر همین کار را انجام دادند چی کار می کنید؟ حالا فکر کنید در همان حال در حال رفتن به یک مجلس خاص مثل عروسی، مهمانی یا جای مهمی هستید. باز آن مهمانی می روید؟
(پنج شش نفر گفتند نه؛ بقیه ساکت بودند و یکی دو نفر هم همچنان می لبخند روی لبشان بود)

استاد ادامه داد : بچه ها، افکار ما تحت تاثیر اطرافیان ما قرار می گیرد. در حدی که می تواند تصمیم های ما را تغییر بدهد و از ما یک آدم دیگر بسازد. با این که شما مطمئن هستید باز هم به مهمانی نمی روید از ترس این که مبادا آنجا هم کسانی همین رفتار را باشما کنند.

پس زمانی که در خیابان در حال رانندگی هستید به خانم ها نگویید باید پشت لباسی شویی بنشینند. حتی اگر اشتباه کنند. این گفته های شما باعث کاهش اعتماد به نفس آنها خواهد شد. و در نهایت همسر خود شما هم یکی از همان هاست.

دوست دارید وقتی وارد خانه می شوید یک خانم پر انرژی و اعتماد به نفس به شما خوش آمد بگوید یا نه؟ آنها هر چقدر هم درست رفتار کنند تحت تاثیر صحبت شما قرار خواهند گرفت و در نهایت ضرر این کلام به خود شما باز می گردد.

درس امروز همین بود.

با دیگران آنطور رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند.(امام علی)
مطلب فوق العاده ایی بود.
وارد کلاس شدم، کیفم را روی میز گذاشتم و شروع کردم، نتیجه جالب بود! با آنکه بچه های کلاس من دانشجو نبودند، ولی نتیجه دقیقه همان بود.
همه ما لذت بردیم از این نوشته و رفتار آن استاد عزیز
کاش نامش فراموشم نشده بود...

شاید دوست داشته باشید بخوانید:

أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ

امام زمان

🔴 أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
 
⚫️ امام صادق علیه السلام فرمودند:

🔺«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟

🔅پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
🔺«با مهدی انتقام او را میگیرم»

📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥

تکلیفمون با راحت طلبی چیه؟چطور آسوده تر زندگی کنیم؟

راحت طلبی، لذت جویی، آرامش... چیزی که صبح تا شب داریم براش تلاش میکنیم. و یکی از خواسته های اساسی همه ماست. ولی خب تا حالا به این فکر کردید که راحت باشیم که چیکار کنیم؟

اساسا وقی رابطه انسان با راحت طلبی مشخص میشه، رابطه انسان با خیلی چیز های دیگه هم مشخص میشه. به نظرت یه زندگی خوب چه زندگیه؟!

من میگم وقتی راحت و با آرامش زندگی کنیم خوب زندگی کردیم؛ دین هم همین نگاه را به زندگی داره، دیندار کسی هست که بیشترین بهره و لذت را از زندگی خودش میبره؛ آسوده زندگی کردن شاخص اصلی دینه؛ یعنی هرچی میگه فقط برای همینه که ما آسوده زندگی کنیم.

تفکر اولین قدم برای رسیدن به یک زندگی آسوده است. همانطور که فکر بد می تونه آدم را تباه کنه، فکر خوب نجات دهنده است. خیلی از بزرگان برای فکر کردن وقت می گذاشتن، مثلا ساعت فلان تا فلان را به قکر کردن اختصاص می دادند. ولی متاسفانه هر سبک زندگی فرصت فکر کردن را به آدم نمی دهد.
یه زمین فوتبال را تصور کنید، اندازه دروازه از قوانین زمینه، حالا یک فوتبالیست بیاد بگه اگر دروازه 5 سانت اینور تر بود گل میشد. خب دیگه اینطوری اون فوتبال نبود!
رنج و سختی توی زندگی هم لازمه آدم شدنه، وقتی آدم تکلیفش را راحت طلبی مشخص باشه هم در دنیا لذت میبره هم در آخرت. حتی از کسانی که میلیونی پول خرج می کنن که از دنیا لذت ببرند هم بیشتر لذت می بره؛ چرا؟
چون بلده فکر کنه! چون بلده چطور از غذا خوردن لذت ببره، چطور با ذکر گفتن حال فکری  و روحی خوبی پیدا کنه، چون در لحظه زندگی می کنه!

دنیا جای انتخابه، اگر از بچگی مادرمون دو تا ظرف غذای خوشمزه میگذاشت جلومون و می گفت باید یکی انتخاب کنی ما با رنج آشنا می شدیم، اساسا برای رسیدن به هرچیزی باید از یک چیز دیگر بگذریم این قانون بازیه رفقا...
حالا که رنج حتمیه! و نمیشه کاریش، می تونیم حداقل خودمون رنج هامون را انتخاب کنیم؟!
مثلا رنج صدقه دادن و انفاق کردن را انتخاب کنیم تا دچار رنج حادثه نشیم!
خب پول دادن سخته دیگه (مثل من عامی فکر کنید) باید از جون کنده بشه.
بیایم به  استقبال یه سری رنج ها بریم؛ رنج ها را مدیریت کنیم تا آسوده تر زندگی کنیم

سخنرانی استاد پناهیان با موضوع " چگونه آسوده تر زندگی کنیم " ارزش یک بار شنیدن را داره!




خبر دارید؟


خبر  داری امروز چه خبره؟

عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند

بعد عباس دگر آب سراب است،سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است،رباب

#سیدحمیدرضا_برقعی

خبر نداری؟ بگم؟ تاحالا فکر کردی اگر دست نا محرم به خانوادت بخوره چی میشه؟!

خواهرت، عروست؟

این عروس فاطمه است.... زینب کبراست...

مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن، شیر می ریزد بِهم
حق بده این چشمها را تیر می‌ریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم..😭😭😭😭


ببخشید...
شرمندم...😭

ناله هایت از دل ارباب قوت را گرفت
یک شهاب آسمانی ماه عترت را گرفت
بعد تو بی حرمتی ها به حرم آغاز شد
خوب شد تیری رسید و هر دو چشمت را گرفت😭😭😭😭


چرا هیئت مخصوص بانوان نداریم؟!

سلام مهربون، حالت خوبه؟

چقدر سخته این روزا نه؟ منم بهت تسلیت می گم...

می خواهم با هات مشورت کنم. حوصله داری؟

شهر شما هیئت برای بانوان داره؟

به نظرت چرا هیئت مخصوص بانوان نداریم؟ مشکل فقهی وجود داره؟

نظرتون چیه روی این مسئله کار کنیم؟!

پیشنهاد های خودتون را برای من ارسال کنید.

(برای ارسال پیشنهاد به ادامه مطلب و نظرات مراجعه کنید)

آینده ذهن : امواج مغزی - قسمت آخر

تا حالا فکر کردید اگر می شد آدم ها یا حیوانات را کنترل کرد چی می شد؟ یا این که افکار آدم ها را متوجه بشید، چیز هایی که میبیند را به ذهن یکی دیگر ارسال کنید  و دست و پا های او را حرکت بدهید؟ یا ذهن خودتان را با دیگران به اشتراک بگذارید( اشتراک گذاری در صنعت کامپیوتر به این معناست که اطلاعاتی مثل عکس فیلم متن و.. را جوری قرار دهیم که همه افراد به آن دسترسی داشته باشند اصطلاحا آن را به اشتراک گذاشته اییم) حالا فکر کنید دانش، ذهن، یا حتی چیز هایی که می شنوید را به اشتراک بگذارید. گوش شما بشنود اما یک مغز دیگر پردازش کند و در نتیجه پاسخ پردازش به یک مغز دیگر برسد.

فاجعه رخ می دهد!

فنجانی شعر؛ کمی نجوا

سلام دوستان؛

صدای پایه قافله ایی که به سمت نور می روند شنیده می شود. کاش می شد کمی آهسته تر... این شعر ها را (اگر بشود اسمش را شعر گذاشت) بداهه و گفته ام، شایت صرفا احساس باشد نه شعر... یک نجوای ساده؛ دلم به درد می آید وقتی یک نفر می خواهد راجع به اسلام تحقیق کند و بعد از سرچ کردن مسلمان شیعه به تصاویر خون و قمه زنی برخورد می کند. لطفا از کپین اهداء خون شیعه همایت کنید.


چشم پر ناز تو بر من نکند میل آری؟
به کجا راه برم, غرق تمنا باشم...

کمپین #اهدای_خون_شیعه

 کمپین #اهدای_خون_شیعه برای سال دوم آغاز به کار کرد

محرم

ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه اوج ماتمت می آید
ما در تب داغ و غم تو میسوزیم
یک روز درگر محرمت می آید.

خط، زبان، بشر!!!

سلام عزیزان امیدوارم حالتان خوب باشد.

امشب در حالی که مشغول تفکر در باره شعر و وبگردی بودم به یک سایت جالب رسیدم که در آن ویدیو های آموزشی خاصی پیدا می شد. یکی از آن ویدیو ها نظر من را به خودش جلب کرد. اموزش خط پهلوی!!!

در نگاه اول به خط خودم شبیهه! یعنی خیلی فرقی نمی کنه منم جوری می نویسم که از وقتی سه خط نوشتم شمارش معکوس به مدت ده ثانیه شروع میشه (اگر نوشته را فراموش کنم، دیگر نخواهم توانستم بخوانم که چه نوشتم، اگر نه تا زمانی که نوشته را در ذهن دارم، دستخط قابل شناسایی است)

و به قول دوستان اتوماتیک وار با الگوریتم های پیچیده ریاضی روز نوشته هایم را کد گذاری میکنم.

این خط

من را در تفکر فرو برد. تفکر راجع به بشر

هر بار که با یک علم جدید یا دانش جدید مواجع می شوم سرزنده تر می شوم. خدا را شکر می کنم و انگار تازه متولد شده ام. دریچه ایی که علم و دانش روی اندیشه ام باز می کند، پر است از نگار هایی که چون پرتو در فراسوی زمان می درخشد...

خب دیگه یکم احساساتی شدم.

القصه که برام شیرین بود و سعی خواهم کرد سه جلسه فیلم آموزشی یک ساعته را تماشا کنم ( با این که وقت امانم نمی دهد) و با قدری تمرین در یک پست به این خط زیبا بنویسم که

همه شما را دوست دارم!!!!

امیدوارم وقتی این نوشته را می خوانید چند ثانیه لبخند بزنید ( لبخد بزن دیگه) و به زندگی ادامه بدهید.

روز بخیر