کتاب پیاده‌روی و سکوت در زمانه‌ی هیاهو + صوتی

این کتاب را به پیشنهاد یک فروشنده خوب خریدم. عصر یک روز پاییزی که برای خرید چند کتاب از خانه بیرون رفته بودم، بعد از اینکه سبد خریدم را کامل کردم، فروشنده این کتاب را پیشنهاد کرد و من هم به اعتبارش خریدم.  اگر بخواهم در موردش توضیح بدهم، کتاب خیلی خاصی نیست! اما خواندنش لذت بخش است. در این کتاب شما تجربه زیسته یک انسان را میخوانید و همین با ارزشش می کند. این کتاب زرد نیست، کتاب عمیقی هم نیست. و تمام مفهوم آن شامل دو بخش اصلی است:

۱. سکوت در زمانه‌ی هیاهو و ۲. پیاده روی

بهار که بیاید من کوچ می کنم...

بهار که پرستوها می آیند من کوچ میکنم.
مقصد من شهر آرزوهای آبی ست.
بهار که بیاید شکوفه ها ناخواسته میشکفند
و من با چمدانی پر از برف به سوی خورشید می روم.
لحظه ی ناب دل کندن از نداشته هایم
و خداحافظ ای داشته های من...

جایی که می روم جای بدی نیست،

خدا است، عشق است، کتاب است

قلم و کاغذ و حرف های نا نوشته من هم هستند...

خواهم نوشت، هر روز، هر لحظه

بر روی لوح های جور واجو می نویسم

از همه چیز هایی که آنجا کنارم است.

خدا، عشق، کتاب...

شاید دو سال تمام را صرف نوشتن کنم

امامطمئنم روزی صدای واژه هایی که روی کاغذ هایم نقش بسته

بلندمی شود و فریاد سر می دهد و دست به تغییر می زند.

به امید آن روز، فعلا وقت سکوت است... سکوت و حرکت!